به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم در مطلبی پیرامون مرحوم آیت الله مصباح یزدی آورده است
نفرت از آیتالله مصباح و تلاش شبانهروزی غربزدگان و اسلامستیزان و ولایتگریزان برای دور نگهداشتن نسل جوان از ایشان دلایل متعددی دارد که به پارهای از آنها اشاره میکنم:
یک. منطق قوی: آیتالله مصباح منطقی قوی و نفوذناپذیر داشت، تجسم حکمت اسلامی و قرآنی بود؛ مقلدان اندیشههای پوپری را یارای مواجهه با منطق مستحکم او نبود و نیست؛ به همین دلیل چارهای جز ترور شخصیت او را نداشتند.
دو. شجاعت در بیان حقایق: علامه مصباح شجاعتی کمنظیر در بیان حقایق با بیانی شفاف و رسا و منطقی مستحکم داشت؛ و افراد زبون، در رویارویی با شجاعان و دلیران، برای سرپوش نهادن بر ضعف و حقارت خود چارهای جز خاکپاشی بر چهره خورشید و گلآلود کردن آب ندارند.
سه. بصیرت در فهم لایههای پنهانی افراد و افکار: او با بصیرتی کمنظیر پنهانیترین اهداف نفوذیهای غرب در جریان فکر و فرهنگ انقلابی را میدید و میشناخت و به دلیل شجاعت کمنظیری که داشت، آنها را آشکار میکرد؛ او حاصل سالها نیروسازی و مقلدپروری غربیان برای زدودن فکر و فرهنگ اسلامی را از میان برد و این یکی از رازهای اصلی کینههای کهنه و ریشهدار رهبران روشنفکری غربزده از ایشان است.
چهار. اندیشهپروری: علامه مصباح فقط یک عالم دینی نبود؛ عالمی اندیشهپرور بود؛ او در کار نیروسازی و کادرسازی فکری برای انقلاب اسلامی تلاش میکرد، پس برای جلوگیری از نفوذ اندیشه و حکمت او که همان اندیشه و حکمت انقلاب و اسلام است، سادهترین راه را ترور شخصیت او میدانستند. غافل از اینکه علم، نور است و حکمت، چونان رودی روان که هیچ سنگ و سدی توان مسدود کردن دائمی راه آن را ندارد.
پنج. ولایتگستری: صرفاً یک فیلسوف «ولایتپذیر» نبود؛ بلکه حکیمی «ولایتگستر» هم بود؛ و در طول تاریخ اسلام، دشمنان همواره سختترین و بیرحمانهترین هجمهها را با ولایتگسترانی چون سلمان و ابوذر و عمار و مالک و مقداد و میثم تمار و حجر بن عدی و... داشتهاند و با ترور شخص یا شخصیت آنان خواستهاند بازوان ولایت را قطع کنند.
شش. تئوریپردازی برای نظام انقلابی: آیتالله مصباح یک فرد نبود؛ بلکه عقبه تئوریک نظام بود؛ با ترور شخصیت و دانش و اندیشه او میخواستند و میخواهند شخصیت و علم و اندیشه انقلاب را ترور کنند. به تعبیر دیگر، آیتالله مصباح خودش هدف اصلی نبوده و نیست؛ او سپر دفاع از اسلام و قرآن و ولایت و انقلاب اسلامی بوده و هست.
هفت. نماد روحانیت آگاه و بصیر و مجاهد: #علامه_مصباح یک شخص نبود، بلکه نماد و نمونه عالی و پیشرو و پیشگام روحانیت آگاه و بصیر و مجاهد بود. به همین دلیل، همه حقد و کینههای خفته و نهان از روحانیت مجاهد شیعه در همه دورانها، توسط حامیان ایده اسلام منهای روحانیت بر سر او آوار میشد و هنوز هم میشود.
اما دشمنان و بدخواهان اسلام و انقلاب بدانند که اگر اسلافشان توانستند نور سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و حجر بن عدیها را خاموش کنند و از تأثیرگذاری آنان در گستره تاریخ بکاهند، اینان هم میتوانند چراغ روشنیبخش علم و اندیشه مصباح یزدی را خاموش کنند.
مصباح یزدی برکهای نبود که در گذر زمان رنگ و طعم ببازد؛ او همچون رودی جاری در گستره تاریخ است که تازه بعد از هجران، جوششی نو و جریانی پرخروش آغاز کرده است؛ غربباوران و ولایتستیزان خوب میدانند که این رود پرتلاطم با قوت دانش و خرد و اندیشه، در پی جاری ساختن معنا و معنویت اصیل در همه ابعاد زندگی انسانی است و تا تحقق منویات حضرت ولایت و تا ثمر نشستن تمدن اسلامی، از حرکت باز نخواهد ایستاد.
[بخشی از کتاب بر مدار حق: توصیفی از سلوک علمی و عملی علامه مصباح یزدی]
🌹
نظر شما