دوشنبه ۲۵ دی ۱۴۰۲ - ۰۸:۱۱
چرایی فعالیت مستمر جوخه‌های ترور علیه آیت‌الله مصباح

حوزه/ حجت الاسلام والمسلمین احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم در مطلبی پیرامون مرحوم آیت الله مصباح یزدی به چرایی ترور شخصیت ایشان پرداخت.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم در مطلبی پیرامون مرحوم آیت الله مصباح یزدی آورده است

نفرت از آیت‌الله مصباح و تلاش شبانه‌روزی غرب‌زدگان و اسلام‌ستیزان و ولایت‌گریزان برای دور نگه‌داشتن نسل جوان از ایشان دلایل متعددی دارد که به پاره‌ای از آن‌ها اشاره می‌کنم:

یک. منطق قوی: آیت‌الله مصباح منطقی قوی و نفوذناپذیر داشت، تجسم حکمت اسلامی و قرآنی بود؛ مقلدان اندیشه‌های پوپری را یارای مواجهه با منطق مستحکم او نبود و نیست؛ به همین دلیل چاره‌ای جز ترور شخصیت او را نداشتند.

دو. شجاعت در بیان حقایق: علامه مصباح شجاعتی کم‌نظیر در بیان حقایق با بیانی شفاف و رسا و منطقی مستحکم داشت؛ و افراد زبون، در رویارویی با شجاعان و دلیران، برای سرپوش نهادن بر ضعف و حقارت خود چاره‌ای جز خاک‌پاشی بر چهره خورشید و گل‌آلود کردن آب‌ ندارند.

سه. بصیرت در فهم لایه‌های پنهانی افراد و افکار: او با بصیرتی کم‌نظیر پنهانی‌ترین اهداف نفوذی‌های غرب در جریان فکر و فرهنگ انقلابی را می‌دید و می‌شناخت و به دلیل شجاعت کم‌نظیری که داشت، آن‌ها را آشکار می‌کرد؛ او حاصل سال‌ها نیروسازی و مقلدپروری غربیان برای زدودن فکر و فرهنگ اسلامی را از میان برد و این یکی از رازهای اصلی کینه‌های کهنه و ریشه‌دار رهبران روشنفکری غرب‌زده از ایشان است.

چهار. اندیشه‌پروری: علامه مصباح فقط یک عالم دینی نبود؛ عالمی اندیشه‌پرور بود؛ او در کار نیروسازی و کادرسازی فکری برای انقلاب اسلامی تلاش می‌کرد، پس برای جلوگیری از نفوذ اندیشه و حکمت او که همان اندیشه و حکمت انقلاب و اسلام است، ساده‌ترین راه را ترور شخصیت او می‌دانستند. غافل از اینکه علم، نور است و حکمت، چونان رودی روان که هیچ سنگ و سدی توان مسدود کردن دائمی راه آن را ندارد.

پنج. ولایت‌گستری: صرفاً یک فیلسوف «ولایت‌پذیر» نبود؛ بلکه حکیمی «ولایت‌گستر» هم بود؛ و در طول تاریخ اسلام، دشمنان‌ همواره سخت‌ترین و بی‌رحمانه‌ترین هجمه‌ها را با ولایت‌گسترانی چون سلمان و ابوذر و عمار و مالک و مقداد و میثم تمار و حجر بن عدی و... داشته‌اند و با ترور شخص یا شخصیت آنان خواسته‌اند بازوان ولایت را قطع کنند.

شش. تئوری‌پردازی برای نظام انقلابی: آیت‌الله مصباح یک فرد نبود؛ بلکه عقبه تئوریک نظام بود؛ با ترور شخصیت و دانش و اندیشه او می‌خواستند و می‌خواهند شخصیت و علم و اندیشه انقلاب را ترور کنند. به تعبیر دیگر، آیت‌الله مصباح خودش هدف اصلی نبوده و نیست؛ او سپر دفاع از اسلام و قرآن و ولایت و انقلاب اسلامی بوده و هست.

هفت. نماد روحانیت آگاه و بصیر و مجاهد: #علامه_مصباح یک شخص نبود، بلکه نماد و نمونه عالی و پیشرو و پیشگام روحانیت آگاه و بصیر و مجاهد بود. به همین دلیل، همه حقد و کینه‌های خفته و نهان از روحانیت مجاهد شیعه در همه دوران‌ها، توسط حامیان ایده اسلام منهای روحانیت بر سر او آوار می‌شد و هنوز هم می‌شود.

اما دشمنان و بدخواهان اسلام و انقلاب بدانند که اگر اسلاف‌شان توانستند نور سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و حجر بن عدی‌ها را خاموش کنند و از تأثیرگذاری آنان در گستره تاریخ بکاهند، اینان هم می‌توانند چراغ روشنی‌بخش علم و اندیشه مصباح یزدی را خاموش کنند.

مصباح یزدی برکه‌ای نبود که در گذر زمان رنگ و طعم ببازد؛ او همچون رودی جاری در گستره تاریخ است که تازه بعد از هجران، جوششی نو و جریانی پرخروش آغاز کرده است؛ غرب‌باوران و ولایت‌ستیزان خوب می‌دانند که این رود پرتلاطم با قوت دانش و خرد و اندیشه، در پی جاری ساختن معنا و معنویت اصیل در همه ابعاد زندگی انسانی است و تا تحقق منویات حضرت ولایت و تا ثمر نشستن تمدن اسلامی‌، از حرکت باز نخواهد ایستاد.


[بخشی از کتاب بر مدار حق: توصیفی از سلوک علمی و عملی علامه مصباح یزدی]
🌹

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha